با عشق زندگی کن
شخصی بود که تمام زندگیاش را با عشق و محبت پشت سر گذاشته بود و وقتی از دنیا رفت همه میگفتند به بهشت رفتهاست. آدم مهربانی مثل او حتما به بهشت میرفت. در آن زمان بهشت هنوز به مرحله کیفیت فراگیر نرسیده بود. استقبال از او باتشریفات مناسب انجام نشد دختری که باید او را راه میداد نگاه سریعی به لیست انداخت و وقتی نام او را نیافت، او را به دوزخ فرستاد. در دوزخ هیچ کس از آدم دعوتنامه یا کارت شناسایی نمیخواهد، هرکس به آنجا برسد میتواند وارد شود.
آن شخص وارد شد و آنجا ماند. چند روز بعد، ابلیس با خشم به دروازه بهشت رفت و یقه پطرس قدیس را گرفت پطرس که نمیدانست ماجرا از چه قرار است پرسید چه شده است؟ ابلیس که از خشم قرمز شده بود گفت: آن شخص را که به دوزخ فرستادهاید آمده و کار و زندگی ما را به هم زدهاست. از وقتی که رسیده نشسته و به حرفهای دیگران گوش میدهد، در چشمهایشان نگاه میکند و به درد و دلشان میرسد حالا همه دارند در دوزخ با هم گفت وگو میکنند، یکدیگر را در آغوش میکشند و میبوسند. دوزخ جای این کارهانیست! بیایید و این مرد را پس بگیرید.
وقتی راوی قصهاش را تمام کرد با مهربانی به من نگریست و گفت:
«با چنان عشقی زندگی کن که حتی اگر بنا به تصادف به دوزخ افتادی،
خود شیطان تو را به بهشت بازگرداند »
:: امتیاز: |
00 |
نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر
مجموع امتیاز : 0 |
|
:: بازدید : 304
:: ارسال شده در:
باعشق زندگی کن ,
مرزهای تو
زنی جوان نزد شیوانا آمد و گفت که بعد از ازدواج مجبور به زندگی مشترک با خانواده شوهرش شده است و آنها بیش از حد در زندگی او و همسرش دخالت میکنند. شیوانا پرسید: آیا تا به حال به سراغ صندوقچه شخصی که تو از خانه پدری آوردهای رفتهاند؟ زن جوان با نعجب گفت: البته که نه! همه حتی همسرم میدانند که آن صندوقچه متعلق به شخص من است و هر کسی که به آن نزدیک شود با بدترین واکنش ممکن از سوی من رو به رو میشود. هیچ یک از اعضای خانواده همسرم حتی جرأت لمس این صندوقچه را هم ندارند!
شیوانا تبسمی کرد و گفت: خوب! این تقصیر خودت است که مرز تعریفی خودت را فقط به دیوارهای صندوقچهات محدود کردهای! تو اگر این مرز را تا دیوارهای اتاق شخصیات گسترش دهی دیگر هیچ کس جرأت نزدیک شدن به اتاقت را نخواهد داشت. شاید دلیل این که دیگران خود را در ورود و دخالت به حریم تو محق میدانند این باشد که تو مرزهای حریم خود را مشخص و واضح برایشان تعریف نکردهای.
:: امتیاز: |
00 |
نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر
مجموع امتیاز : 0 |
|
:: بازدید : 244
:: ارسال شده در:
مرزهای تو ,
داد معشوقه به عاشق پیغام
كه كند مادر تو با من جنگ
هركجا بیندم از دور كند
چهره پرچین و جبین پر آژنگ
با نگاه غضب آلود زند
بر دل نازك من تیر خدنگ
مادر سنگ دلت تا زنده است
شهد در كام من و تست شرنگ
نشوم یكدل و یكرنگ ترا
تا نسازی دل او از خون رنگ
گر تو خواهی به وصالم برسی
باید این ساعت بی خوف و درنگ
روی و سینه تنگش بدری
دل برون آری از آن سینه تنگ
گرم و خونین به منش باز آری
تا برد زآینه قلبم زنگ
عاشق بی خرد ناهنجار
نه بل آن فاسق بی عصمت و ننگ
حرمت مادری از یاد ببرد
خیره از باده و دیوانه زبنگ
رفت و مادر را افكند به خاك
سینه بدرید و دل آورد به چنگ
قصد سرمنزل معشوق نمود
دل مادر به كفش چون نارنگ
از قضا خورد دم در به زمین
و اندكی سوده شد او را آرنگ
وان دل گرم كه جان داشت هنوز
اوفتاد از كف آن بی فرهنگ
از زمین باز چو برخاست نمود
پی برداشتن آن آهنگ
دید كز آن دل آغشته به خون
آید آهسته برون این آهنگ:
آه دست پسرم یافت خراش
وای پای پسرم خورد به سنگ ایرج میرزا
:: امتیاز: |
00 |
نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر
مجموع امتیاز : 0 |
|
:: بازدید : 441
:: ارسال شده در:
ایرج میرزا ,
●
تبلیغات سایت تاریخ :
پنجشنبه 16 دی 1395
●
دانلود فتوشاپ Adobe Photoshop CC 2019 v20.0.6.27696 تاریخ :
یکشنبه 28 مهر 1398
●
دانلود آهنگ جدید کامران مولایی بنام پایه باش تاریخ :
جمعه 29 اردیبهشت 1396
●
دانلود آهنگ محمد علیزاده به نام دچارم کن به اشک عاشقونه تاریخ :
جمعه 22 بهمن 1395
●
آهنگ زیبای محسن یگانه بنام بهت قول میدم تاریخ :
سه شنبه 05 بهمن 1395
●
آهنگ زیبای فاتح نورایی بنام بابام زنده است تاریخ :
سه شنبه 05 بهمن 1395
●
آهنگ بابک مافی آخرین لحظه تاریخ :
سه شنبه 05 بهمن 1395
●
آهنگ سلفی مجیدخراطها تاریخ :
سه شنبه 05 بهمن 1395
●
کاروان سرای میاندشت +تصویر تاریخ :
پنجشنبه 16 دی 1395
●
اشعارزیبای شاه نعمت الله ولی تاریخ :
پنجشنبه 16 دی 1395
●
جمات خواجه عبدالله انصاری تاریخ :
پنجشنبه 25 دی 1393
●
سخنان آلبرت انیشتین تاریخ :
پنجشنبه 25 دی 1393
●
جملات فازسنگین تاریخ :
سه شنبه 23 دی 1393
●
دلتنگی تاریخ :
سه شنبه 23 دی 1393
●
اس ام اس خنده دار تاریخ :
سه شنبه 23 دی 1393
●
اس ام اس خنده دار تاریخ :
سه شنبه 23 دی 1393
●
کارت پستال تاریخ :
سه شنبه 27 آبان 1393
●
داستان مهرومنت تاریخ :
یکشنبه 29 تیر 1393
●
باعشق زندگی کن تاریخ :
جمعه 30 خرداد 1393
●
مرزهای تو تاریخ :
جمعه 30 خرداد 1393